۱۲ بهمن ۱۳۹۴

سی سالم هم تمام شد.

دیشب سی سالم شد. داشتم راخ ۳ را که تازگی کشف‌ش کرده‌ام گوش می‌کردم و رسیده بودم به آنجا در موومان اول که ضرباهنگ پیانو آنقدر هیجان می‌گیرد که هر بار می‌خواهم با گوش‌ کردن‌اش سرم را بکوبم به دیوار، که یکهو دیدم ساعت شده یازده و نیم شب. ۳۱ ژانویه بود و پنجره اتاق باز بود و باد ملایمی می‌آمد داخل. ناگهان تنم لرزید. سی دقیقه مانده بود به تمام شدن سی سالگی.

نه، این برف را دیگر سرِ باز ایستادن نیست - یا - در آستانه‌ی سی سالگی

در آستانه‌ی بیست و نُه سالگی‌ام